حامی ِ باباحامی ِ بابا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

زندگی دونفره بابایی و حامی

نظرات (5)

تارا
17 بهمن 91 0:03
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است حالم از گریه گذشته است به آن میخندم داغ تنهایی من از خنده خویش پیداست ای بسا خنده که از گریه غم انگیز تر است
تارا
17 بهمن 91 0:10
یه جایی خوندم یه قورباغه می افته تو یه چاله خیلی بزرگ بقیه قورباغه ها هی میگن تو میمیری تو نمیتونی بیای بیرون ولی اون هی تلاش میکرده و بالاخره موفق میشه!وقتی میاد بیرون همه میفهمن اون قورباغه کر بوده و اون همه مدت فکر میکرده اون قورباغه هایی که بالای گودال وایسادن دارن تشویقش میکنن!
تارا
17 بهمن 91 0:12
آنان که “عوض” شدنشان بعید است، “عوضی” شدنشان قطعی است… شک نکن !
تارا
17 بهمن 91 0:17
دعایم گرچه گیرا نیست،
دعایت میکنم امشب،
نمی دانم چه می خواهی،
از او خواهم برای تو،
هر آنچه در دلت خواهی....



ممنونم از این دعای زیبا...
مامان ثمر
17 بهمن 91 8:54
مـحکــم باش
وقتی خیلی نرم شوی
همه خمت می کنند
حتی کسی که انتظار نداری.....!


دقیقاااااااااااااااااا